ايرانيها سازنده نخستين شاهراه بينالمللي جهان
در عهد هخامنشيان داريوش اول پس از آنکه در سراسر امپراطوري هخامنشي يک انسجامي ايجاد کرد، براي برقراري ارتباط بين ايالات مختلف و مرکز آنها، شبکهاي از خطوط مواصلاتي را ساخت که وسعت و اهميت آن در حدي بود که نه تنها در دوران امپراطوري هخامنشي، حتي تا مدتها بعد از آن نيز پايدار ماند.
راهي بود که به فرمان داريوش هخامنشي ساخته شد. اين شاهراه تخت جمشيد را به پاسارگاد، شوش و ديگر شهرهاي حکومت آن زمان متصل ميکرد. بنا بر کشفيات جديد، احتمالاً از تنگه بلاغي که در فاصله ميان تخت جمشيد و پاسارگاد قرار دارد، عبور ميکرده است. نام آن راه شاهي يا جاده شاهي بود. نخستين شاهراه شناخته شده ايران و نخستين شاهراه بينالمللي جهان.
گفته ميشود پانصد سال پيش از ميلاد مسيح، داريوش اول در ايران آغاز به ساخت يک سلسله جادههاي پهن و عريض کرد که يکي از آنها راه سلطنتي (شاهي) نام داشت. در زمان خود جزء بهترين شاهراهها محسوب ميشد. راهي که بعدها توسط امپراتوري رم نيز همچنان مورد استفاده قرار گرفت. کيفيت اين راه چنان بالا بود که پيکهاي نامه رسان ميتوانستند مسافتي معادل 2699 کيلومتر را تنها در مدت هفت روز بپيمايند.
قسمت شرقي راه درون ايران است و از شوش به اکباتان و ري و پارت و قسمتهاي شرقي امپراتوري ميرفت. در طول اين راه کاروانسراهاي متعدد و دروازهها و پادگانهايي قرار داشته و راه از امنيت و سلامت کامل برخورد بوده است. همچنين از طريق راه شاهي نمايندگان دربار و مردم رفت و آمد ميکردند.
اگر اين مسير را درست طي کرده باشيم از شوش تا سارد 2500 کيلومتر راه بوده است. در صورتي که هر کاروان در روز 30 کيلومتر راه طي ميکرده براي طي کل اين مسير 19 روز زمان لازم داشت. اين مسير احتمالا خيلي قديمي بوده. زيرا اگر هخامنشيان آن را ميساختند از شوش به بابل و سپس به يوفريت پايتخت ياياليا ميرفتند.
ادامه اين راه به سمت شرق ميرفت و بعدها به نام جاده ابريشم معروف شد. جاده ابريشم راهي است که مديترانه را به چين ميرساند.
کاروانها طول اين جاده را صد و يازده روز مي پيمودند و احتمالاً فاصله بين هر ايستگاه بايد حدود 25کيلومتر باشد. اما پيکهاي شاهي چون شب و روز در حرکت بودند اين مسير را خيلي زودتر از کاروانها و مسافرين عادي طي ميکردند و اين به علت آن است که در هر ايستگاه خانه پيک شاهي وجود داشت که در آن هميشه چه شب و چه روز و چه در شرايط بد جوي و يا هواي خوب ، همواره سواري تازه نفس آماده حرکت ايستاده بود.